معنی (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن, معنی (امرپ) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده پ کردن، از کار افتادن, معنی (اkc,) ]iاcbsت m/ا cاkplk fsتj، uا[x mbckاjbi , lcbj، اx lاc اtتاbj, معنی اصطلاح (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن, معادل (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن, (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن چی میشه؟, (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن یعنی چی؟, (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن synonym, (امر.) چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده , کردن، از کار افتادن definition,